معنی فارسی overclock

B1

افزایش دادن فرکانس کاری یک قطعه سخت‌افزاری مانند پردازنده بیشتر از سطح مشخص شده برای بهبود عملکرد.

To run a CPU or other component at a higher speed than it was designed for.

verb
معنی(verb):

To run a processor (CPU), or any electronic logic device, at a speed higher than is recommended by the manufacturer.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت کامپیوتر خود را برای بهبود عملکرد اورکلاک کند.

مثال:

He decided to overclock his computer for better performance.

معنی(example):

اورکلاک کردن می‌تواند سرعت پردازنده شما را افزایش دهد.

مثال:

Overclocking can increase the speed of your CPU.

معنی فارسی کلمه overclock

: معنی overclock به فارسی

افزایش دادن فرکانس کاری یک قطعه سخت‌افزاری مانند پردازنده بیشتر از سطح مشخص شده برای بهبود عملکرد.