معنی فارسی overclocked
B2زمانی که یک قطعه سختافزاری به صورت اجباری با سرعت بیشتری از حد مشخص شده کار میکند.
When a hardware component is forced to operate at a higher speed than its standard.
- verb
verb
معنی(verb):
To run a processor (CPU), or any electronic logic device, at a speed higher than is recommended by the manufacturer.
example
معنی(example):
کامپیوتر او برای بازیکردن افزایش فرکانس داده شده است.
مثال:
His computer is overclocked for gaming.
معنی(example):
یک پردازنده افزایش فرکانس داده شده میتواند کارهای بیشتری را به طور همزمان انجام دهد.
مثال:
An overclocked processor can handle more tasks simultaneously.
معنی فارسی کلمه overclocked
:
زمانی که یک قطعه سختافزاری به صورت اجباری با سرعت بیشتری از حد مشخص شده کار میکند.