معنی فارسی overcommits
B1بیش از حد متعهد شدن به چیزی، قبول کردن مسئولیت‌هایی بیشتر از توانایی‌تان.
To commit to more tasks or responsibilities than one can realistically handle.
- verb
verb
معنی(verb):
To make excessive commitments, either beyond one's ability or beyond what is reasonable
مثال:
Don't overcommit yourself this month.
example
معنی(example):
او اغلب با قبول کردن پروژه‌های زیاد همزمان، بیش از حد متعهد می‌شود.
مثال:
He often overcommits himself by taking on too many projects at once.
معنی(example):
اگر بیش از حد متعهد شوید، ممکن است در برآورده کردن همه مهلت‌هایتان دچار مشکل شوید.
مثال:
If you overcommit, you might find it hard to meet all your deadlines.
معنی فارسی کلمه overcommits
:
بیش از حد متعهد شدن به چیزی، قبول کردن مسئولیت‌هایی بیشتر از توانایی‌تان.
