معنی فارسی overconscientious

B2

بیش از حد نگران اخلاقی یا انجام کارها به طور صحیح.

Excessively concerned with doing something correctly or thoroughly.

example
معنی(example):

او در مورد اتمام وظایفش بیش از حد دقت می‌کرد.

مثال:

He was overconscientious about completing his tasks.

معنی(example):

بیش از حد دقیق بودن می‌تواند گاهی اوقات منجر به استرس شود.

مثال:

Being overconscientious can sometimes lead to stress.

معنی فارسی کلمه overconscientious

: معنی overconscientious به فارسی

بیش از حد نگران اخلاقی یا انجام کارها به طور صحیح.