معنی فارسی overcook
B1بیش از حد پختن به معنای پختن غذا به مدت طولانیتر از حد مورد نیاز است که ممکن است باعث کاهش کیفیت یا طعم آن شود.
To cook food for too long.
- verb
verb
معنی(verb):
To cook for too long or at too high a temperature.
معنی(verb):
To do something to excess; to overdo.
مثال:
The runner overcooked it on the first lap, and ended up finishing last.
example
معنی(example):
مراقب باشید که پاستا را بیش از حد نپزید.
مثال:
Be careful not to overcook the pasta.
معنی(example):
اگر گوشت را بیش از حد بپزید، سفت خواهد شد.
مثال:
If you overcook the meat, it will become tough.
معنی فارسی کلمه overcook
:
بیش از حد پختن به معنای پختن غذا به مدت طولانیتر از حد مورد نیاز است که ممکن است باعث کاهش کیفیت یا طعم آن شود.