معنی فارسی overdedicating
B1تخصیص زمان یا منابع به چیزی به صورت بیش از حد، به طوری که باقیمانده جوانب دیگر زندگی مورد غفلت قرار گیرد.
The act of dedicating too much time or resources to something, resulting in neglect of other aspects of life.
- VERB
example
معنی(example):
او زمان خود را به کار اختصاص بیش از حد داده و به سلامتی خود بیتوجهی میکند.
مثال:
He was overdedicating his time to work and neglecting his health.
معنی(example):
توجه بیش از حد او به پروژه منجر به فرسودگی او شد.
مثال:
Her overdedicating to the project led to burnout.
معنی فارسی کلمه overdedicating
:تخصیص زمان یا منابع به چیزی به صورت بیش از حد، به طوری که باقیمانده جوانب دیگر زندگی مورد غفلت قرار گیرد.