معنی فارسی overdeliberating
B1فکر کردن بیش از حد به یک مسئله، به ویژه در مورد انتخابها یا تصمیمات.
The act of thinking too much about something before making a decision.
- VERB
example
معنی(example):
او در مورد اینکه چه ماشینی بخرد بسیار فکر میکند.
مثال:
He is overdeliberating about which car to buy.
معنی(example):
وسواس در فکر کردن میتواند مانع از تصمیمگیری به موقع شما شود.
مثال:
Overdeliberating can prevent you from making timely decisions.
معنی فارسی کلمه overdeliberating
:فکر کردن بیش از حد به یک مسئله، به ویژه در مورد انتخابها یا تصمیمات.