معنی فارسی overdiffusingly

B1

به شیوه‌ای که در آن یک عمل یا بیان به شدت پخش می‌شود.

In a manner that is excessively dispersed or spread out.

example
معنی(example):

هنرمند رنگ را به طور بیش از حد پخش شده اعمال کرد و ترکیبی نرم از رنگ‌ها ایجاد کرد.

مثال:

The artist applied the paint overdiffusingly, creating a soft blend of colors.

معنی(example):

او به طور بیش از حد پخش‌وار درباره‌ی طرح‌هایش صحبت کرد و باعث شد که شنوندگان علاقه خود را از دست بدهند.

مثال:

She spoke overdiffusingly about her plans, causing listeners to lose interest.

معنی فارسی کلمه overdiffusingly

: معنی overdiffusingly به فارسی

به شیوه‌ای که در آن یک عمل یا بیان به شدت پخش می‌شود.