معنی فارسی overdozed
B1حالتی که فرد به علت مصرف بیش از حد دارو دچار عوارض میشود.
Having taken an excessive amount of something, especially medication, resulting in negative effects.
- VERB
example
معنی(example):
او در مصرف مسکنها زیادهروی کرده بود و احساس ناخوشی میکرد.
مثال:
She had overdozed on painkillers and felt unwell.
معنی(example):
او متوجه شد که قبل از حضور در مراسم زیادهروی کرده است.
مثال:
He realized he had overdozed before attending the event.
معنی فارسی کلمه overdozed
:
حالتی که فرد به علت مصرف بیش از حد دارو دچار عوارض میشود.