معنی فارسی overdrove
B1گذشته فعل 'overdrive' که به رانندگی در شرایط نامناسب یا به شدت اشاره دارد.
The past tense of overdrive, indicating one has driven beyond capability or limits.
- verb
verb
معنی(verb):
To drive too hard, or far, or beyond strength.
example
معنی(example):
او در طول مسابقه بیش از حد سرعت گرفت و کنترل را از دست داد.
مثال:
She overdrove during the race and lost control.
معنی(example):
او موتور خود را بیش از حد تحت فشار قرار داد و باعث خرابی آن شد.
مثال:
He overdrove his engine, causing it to fail.
معنی فارسی کلمه overdrove
:
گذشته فعل 'overdrive' که به رانندگی در شرایط نامناسب یا به شدت اشاره دارد.