معنی فارسی overeasy

B1

به معنای سرخ کردن یا درست کردن غذا به گونه‌ای که نرم و مایع باقی بماند، مخصوصاً در مورد تخم‌مرغ.

Cooked on both sides but still soft enough for the interior to be runny.

example
معنی(example):

من تخم‌مرغ‌هایم را به‌گونه‌ای مپزیدم که زرده آن هنوز روان باشد.

مثال:

I like my eggs cooked overeasy, so the yolk is still runny.

معنی(example):

او استیکش را به صورت متوسط سفارش داد، نه کاملاً نرم.

مثال:

He ordered his steak medium, not overeasy.

معنی فارسی کلمه overeasy

: معنی overeasy به فارسی

به معنای سرخ کردن یا درست کردن غذا به گونه‌ای که نرم و مایع باقی بماند، مخصوصاً در مورد تخم‌مرغ.