معنی فارسی overfault
B1عیبی که در یک سیستم یا دستگاه به طور غیر طبیعی بزرگ شده است.
An excessive or abnormal fault within a system.
- NOUN
example
معنی(example):
مهندس عیبی بیش از حد در طراحی مدار پیدا کرد.
مثال:
The engineer discovered an overfault in the circuit design.
معنی(example):
شناسایی یک عیب بیش از حد میتواند ایمنی را در سیستمهای الکتریکی افزایش دهد.
مثال:
Identifying an overfault can enhance safety in electrical systems.
معنی فارسی کلمه overfault
:
عیبی که در یک سیستم یا دستگاه به طور غیر طبیعی بزرگ شده است.