معنی فارسی overfloridly

B2

به صورت افراطی و با توضیحات بسیار غنی و پیچیده.

In an excessively ornate or elaborate manner.

example
معنی(example):

هنرمند در آثار اخیر خود به طرز افراطی خود را بیان کرد.

مثال:

The artist expressed himself overfloridly in his recent works.

معنی(example):

او به طرز افراطی نوشت و صفحات را با تشبیه‌های پرزرق و برق پر کرد.

مثال:

She wrote overfloridly, filling pages with elaborate metaphors.

معنی فارسی کلمه overfloridly

: معنی overfloridly به فارسی

به صورت افراطی و با توضیحات بسیار غنی و پیچیده.