معنی فارسی overflowingness

B1

فراوانی، حالت یا ویژگی اشیایی که بیش از حد پر شده و از حاشیه خود عبور کرده‌اند.

The quality of being excessively full or abundant.

example
معنی(example):

فراوانی فنجان باعث به هم ریختن روی میز شد.

مثال:

The overflowingness of the cup caused a mess on the table.

معنی(example):

فراوانی احساسات او دشوار بود که کنترل شود.

مثال:

Her overflowingness of emotions was hard to contain.

معنی فارسی کلمه overflowingness

: معنی overflowingness به فارسی

فراوانی، حالت یا ویژگی اشیایی که بیش از حد پر شده و از حاشیه خود عبور کرده‌اند.