معنی فارسی overfull
B1بیش از حد پر شده، به ویژه در مورد ظرف، جعبه یا مکان نگهداری.
Filled beyond capacity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Excessively filled; full to overflowing
example
معنی(example):
جعبه بیش از حد پر شده شروع به ریختن محتویاتش کرد.
مثال:
The overfull box started to spill its contents.
معنی(example):
یک کمد بیش از حد پر شده میتواند سازماندهی را دشوار کند.
مثال:
An overfull cupboard can be difficult to organize.
معنی فارسی کلمه overfull
:
بیش از حد پر شده، به ویژه در مورد ظرف، جعبه یا مکان نگهداری.