معنی فارسی overgently
B1به طرزی بیش از حد ملایم یا لطیف.
In an excessively gentle or tender manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با مهربانی بسیار صحبت کرد تا احساسات او را جریحهدار نکند.
مثال:
He spoke overgently to avoid hurting her feelings.
معنی(example):
آنها آن شیء حساس را بسیار با احتیاط برداشتند.
مثال:
They handled the fragile item overgently.
معنی فارسی کلمه overgently
:
به طرزی بیش از حد ملایم یا لطیف.