معنی فارسی overgesticulating

B1

در حال حرکت بیش از حد به واسطه‌ی بیان کردن.

Currently engaging in excessive gesticulation.

example
معنی(example):

او دوباره بیش از حد با دست صحبت می‌کند و تمرکز بر روی کلماتش دشوار است.

مثال:

He's overgesticulating again; it's hard to focus on his words.

معنی(example):

در ارائه‌ی او با حرکات زیاد، مطلب گم شد.

مثال:

In her overgesticulating demonstration, the point got lost.

معنی فارسی کلمه overgesticulating

: معنی overgesticulating به فارسی

در حال حرکت بیش از حد به واسطه‌ی بیان کردن.