معنی فارسی overgratified

B1

حالت یا شرایطی که در آن فرد بیش از حد راضی شده است.

Having been gratified to an excessive degree.

example
معنی(example):

کودک بیش از حد راضی شده در قدردانی از شادی‌های ساده مشکل داشت.

مثال:

The overgratified child had difficulty appreciating simple joys.

معنی(example):

او از تمام توجهاتی که دریافت کرده بود، احساس راضی بودن بیش از حد می‌کرد.

مثال:

He felt overgratified by all the attention he received.

معنی فارسی کلمه overgratified

: معنی overgratified به فارسی

حالت یا شرایطی که در آن فرد بیش از حد راضی شده است.