معنی فارسی overgrieved
B1احساس شدید غم و سوگ در نتیجه از دست دادن، که میتواند به روحیه و رفتار فرد آسیب بزند.
Feeling excessive grief due to loss, affecting one’s emotional state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از دست دادن دوست دوران کودکیاش را بیش از حد غمانگیز میدانست.
مثال:
He felt overgrieved by the loss of his childhood friend.
معنی(example):
غمگینی بیش از حد میتواند بر زندگی روزمره شما تأثیر بگذارد.
مثال:
Being overly overgrieved can affect your daily life.
معنی فارسی کلمه overgrieved
:
احساس شدید غم و سوگ در نتیجه از دست دادن، که میتواند به روحیه و رفتار فرد آسیب بزند.