معنی فارسی overgrossness
B1بیش از حد بزرگ یا مبالغهآمیز بودن، به ویژه در توصیف یا بیانیهها.
The quality of being excessively large or exaggerated.
- NOUN
example
معنی(example):
بزرگنمایی او در ادعاهایش تعجبها را برانگیخت.
مثال:
The overgrossness of his claims raised eyebrows.
معنی(example):
بیش از حد بزرگنمایی در تبلیغ باعث شد تا کمتر قابل اعتماد به نظر برسد.
مثال:
The overgrossness in the advertisement made it seem less credible.
معنی فارسی کلمه overgrossness
:
بیش از حد بزرگ یا مبالغهآمیز بودن، به ویژه در توصیف یا بیانیهها.