معنی فارسی overgrowing

B1

به حالتی اشاره دارد که گیاهان در حال رشد هستند و ممکن است به دیگر گیاهان آسیب برسانند.

The process of growing excessively, especially in reference to plants.

verb
معنی(verb):

To grow beyond one's boundaries or containment, or beyond the proper size.

معنی(verb):

To grow over; (of one thing) to cause (a second thing) to become overgrown (with or by the first thing).

example
معنی(example):

پوشش گیاهی رو به افزایش راه رفتن را دشوار کرده بود.

مثال:

The overgrowing vegetation made it hard to walk.

معنی(example):

علف‌های هرز در حال افزایش می‌توانند به گل‌ها آسیب برسانند.

مثال:

Overgrowing weeds can harm the flowers.

معنی فارسی کلمه overgrowing

: معنی overgrowing به فارسی

به حالتی اشاره دارد که گیاهان در حال رشد هستند و ممکن است به دیگر گیاهان آسیب برسانند.