معنی فارسی overhandled

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که یک شیء به‌طور غیرمجاز و بیش از حد لمس یا جابجا شده است.

Handled excessively, which may compromise its quality or structure.

example
معنی(example):

این شیء آسیب‌پذیر به‌طور غیرمجاز توسط کارگران بیش از حد لمس شد.

مثال:

The fragile item was overhandled by the workers.

معنی(example):

او متوجه شد که ساز توسط دستان بی‌تجربه بیش از حد دست خورده است.

مثال:

He realized the instrument was overhandled by inexperienced hands.

معنی فارسی کلمه overhandled

: معنی overhandled به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که یک شیء به‌طور غیرمجاز و بیش از حد لمس یا جابجا شده است.