معنی فارسی overharshly
B1به طرز بسیار سخت؛ به معنای رفتار کردن یا قضاوت کردن بیشتر از حد معمول و مناسب است.
In an excessively harsh manner; more severe than is generally accepted.
- ADVERB
example
معنی(example):
معلم با سختگیری بیش از حد، تکالیف را نمرهگذاری کرد.
مثال:
The teacher overharshly graded the assignments.
معنی(example):
او دربارهی شکستهای پروژه به صورت بسیار سخت صحبت کرد.
مثال:
She spoke overharshly about the project’s failures.
معنی فارسی کلمه overharshly
:
به طرز بسیار سخت؛ به معنای رفتار کردن یا قضاوت کردن بیشتر از حد معمول و مناسب است.