معنی فارسی overhasten
B1عجله کردن بیش از حد، سریعتر از آنچه که لازم است عمل کردن.
To act too quickly or hastily.
- VERB
example
معنی(example):
اگر بیش از حد عجله کنی، ممکن است اشتباهاتی مرتکب شوی.
مثال:
If you overhasten, you might make mistakes.
معنی(example):
فرایند پخت و پز را بیش از حد عجله نکن؛ این کار به زمان نیاز دارد.
مثال:
Don't overhasten the cooking process; it requires time.
معنی فارسی کلمه overhasten
:
عجله کردن بیش از حد، سریعتر از آنچه که لازم است عمل کردن.