معنی فارسی overhaughtily
B2به طرز متکبرانه یا با خودبینی بسیار زیاد صحبت یا رفتار کردن.
In a manner that is excessively arrogant or proud.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با متکبرانه صحبت کرد و به همه به چشم حقارت نگاه کرد.
مثال:
He spoke overhaughtily, looking down on everyone.
معنی(example):
او با حالت متکبرانهای از میان جمعیت عبور کرد و به دیگران توجه نکرد.
مثال:
She walked overhaughtily through the crowd, ignoring others.
معنی فارسی کلمه overhaughtily
:
به طرز متکبرانه یا با خودبینی بسیار زیاد صحبت یا رفتار کردن.