معنی فارسی overhauled
B2بازبینی شده، به معنای تعمیر یا بهبود کلی یک سیستم یا دستگاه.
Comprehensively repaired or remodeled to improve functionality.
- verb
verb
معنی(verb):
To modernize, repair, renovate, or revise completely.
معنی(verb):
To pass, overtake, or travel past.
معنی(verb):
To keep (running rigging) clear, and see that no hitch occurs.
معنی(verb):
To search (a ship) for contraband goods.
example
معنی(example):
این ماشین برای بهبود عملکردش مورد بازبینی قرار گرفت.
مثال:
The car was overhauled to improve its performance.
معنی(example):
نرم‌افزار برای رفع اشکالات مختلف بازبینی شد.
مثال:
The software was overhauled to fix various bugs.
معنی فارسی کلمه overhauled
:
بازبینی شده، به معنای تعمیر یا بهبود کلی یک سیستم یا دستگاه.
