معنی فارسی overhunted
B1به طور بیش از حد شکار شده، به وضعیتی اشاره دارد که یک گونه به دلیل شکار زیاد به شدت در حال کاهش است.
Having been excessively hunted, leading to population decline.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقههای شکار بیش از حد دچار کاهش قابل توجهی در جمعیتهای حیوانی شدند.
مثال:
The overhunted areas showed a significant decrease in animal populations.
معنی(example):
بسیاری از گونههای ماهی که به شدت شکار شدهاند، اکنون تحت محافظت قانون هستند.
مثال:
Many overhunted fish species are protected by law now.
معنی فارسی کلمه overhunted
:
به طور بیش از حد شکار شده، به وضعیتی اشاره دارد که یک گونه به دلیل شکار زیاد به شدت در حال کاهش است.