معنی فارسی overidentifying
B1بیش از حد شناسایی شدن، فرایندی که در آن فرد به طور مکرر خودش را با دیگران مرتبط میسازد.
The act of excessively identifying oneself with others, often impairing personal distinction.
- VERB
example
معنی(example):
او متوجه شد که بیش از حد با شخصیت اصلی کتاب مورد علاقهاش شناسایی میشود.
مثال:
She found herself overidentifying with the protagonist in her favorite book.
معنی(example):
بیش از حد شناسایی شدن میتواند حفظ مرزهای شخصی را دشوار کند.
مثال:
Overidentifying can make it hard to maintain personal boundaries.
معنی فارسی کلمه overidentifying
:
بیش از حد شناسایی شدن، فرایندی که در آن فرد به طور مکرر خودش را با دیگران مرتبط میسازد.