معنی فارسی overindustrialized
B2حالت یک ناحیه که در آن به مقدار زیاد صنعتی شده و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد.
Describing an area that has been excessively industrialized, often leading to negative consequences.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از مناطق بیش از حد صنعتی شده با چالشهای قابل توجهی در ارتباط با آلودگی مواجه هستند.
مثال:
Many overindustrialized regions face significant challenges related to pollution.
معنی(example):
کشورهای بیش از حد صنعتی شده معمولاً با قوانین زیستمحیطی مشکل دارند.
مثال:
Overindustrialized nations often struggle with environmental laws.
معنی فارسی کلمه overindustrialized
:
حالت یک ناحیه که در آن به مقدار زیاد صنعتی شده و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد.