معنی فارسی overinhibited

B1

بیش از حد سرکوب‌شده، به معنای فردی که رفتار یا احساساتش به‌طرزی غیرطبیعی محدود شده است.

Someone who excessively restricts their emotions or behaviors, often leading to social difficulties.

example
معنی(example):

طبیعت بیش از حد سرکوب شده‌اش، ابراز احساساتش را دشوار می‌ساخت.

مثال:

Her overinhibited nature made it hard for her to express her feelings.

معنی(example):

او غالباً در تجمعات اجتماعی به عنوان فردی با رفتار بیش از حد سرکوب شده شناخته می‌شد.

مثال:

He was often perceived as overinhibited at social gatherings.

معنی فارسی کلمه overinhibited

: معنی overinhibited به فارسی

بیش از حد سرکوب‌شده، به معنای فردی که رفتار یا احساساتش به‌طرزی غیرطبیعی محدود شده است.