معنی فارسی overjoy

B1

لذت و خوشحالی بیش از حد که به شدت احساس می‌شود.

To be extremely happy or delighted about something.

example
معنی(example):

ما از شنیدن خبر خوب بسیار خوشحال شدیم.

مثال:

We were overjoyed to hear the good news.

معنی(example):

دیدن او بعد از سال‌ها او را بسیار خوشحال کرد.

مثال:

Seeing her after so many years left him overjoyed.

معنی فارسی کلمه overjoy

: معنی overjoy به فارسی

لذت و خوشحالی بیش از حد که به شدت احساس می‌شود.