معنی فارسی overlick

B1

لیسیدن بیشتر از حد معمول، به خصوص برای تمیز کردن یا تسکین.

To lick excessively, often referring to animals grooming themselves or tending to wounds.

example
معنی(example):

گربه پس از خوردن تصمیم به لیسیدن خود بیش از حد گرفت.

مثال:

The cat decided to overlick itself after eating.

معنی(example):

لیسیدن زخم‌ها به‌طور مکرر توسط سگ‌ها خوب نیست.

مثال:

It's not good for dogs to overlick their wounds.

معنی فارسی کلمه overlick

: معنی overlick به فارسی

لیسیدن بیشتر از حد معمول، به خصوص برای تمیز کردن یا تسکین.