معنی فارسی overlisten

B1

زیاد گوش دادن، عمل گوش دادن به دیگران به شکلی که مانع از بیان نظرات یا ایده‌های خود شود.

To listen excessively to others, often at the expense of one's own thoughts or feelings.

example
معنی(example):

او تمایل دارد بیش از حد به دیگران گوش دهد و بر روی ایده‌های خود تمرکز نکند.

مثال:

He tends to overlisten to others, not focusing on his own ideas.

معنی(example):

زیاد گوش ندهید؛ گاهی بهتر است به غریزه‌های خود اعتماد کنید.

مثال:

Don't overlisten; sometimes it's better to trust your instincts.

معنی فارسی کلمه overlisten

: معنی overlisten به فارسی

زیاد گوش دادن، عمل گوش دادن به دیگران به شکلی که مانع از بیان نظرات یا ایده‌های خود شود.