معنی فارسی overlive
B1بیشتر از آنچه لازم است زندگی کردن، مخصوصاً از نظر احساسی یا ذهنی.
To live excessively beyond what is necessary, especially in terms of emotions or experiences.
- VERB
example
معنی(example):
برخی ممکن است استدلال کنند که نباید بیش از حد احساساتمان را زندگی کنیم.
مثال:
Some may argue that we should not overlive our emotions.
معنی(example):
بیش از حد زندگی کردن میتواند به معنای زندگی در گذشته به جای لذت بردن از حال باشد.
مثال:
To overlive can mean living in the past rather than enjoying the present.
معنی فارسی کلمه overlive
:
بیشتر از آنچه لازم است زندگی کردن، مخصوصاً از نظر احساسی یا ذهنی.