معنی فارسی overliving
B1افزایش زندگی، به معنای زیستن فراوانتر و بارزتر از حد طبیعی است.
Living in an excessive or heightened manner beyond the normal.
- VERB
example
معنی(example):
او با وقار چالشهای زندگیاش را افزایش میدهد.
مثال:
She is overliving the challenges in her life with grace.
معنی(example):
افزایش زندگی گاهی میتواند بار اضافی باشد اگر به درستی مدیریت نشود.
مثال:
Overliving can sometimes be a burden if not managed well.
معنی فارسی کلمه overliving
:
افزایش زندگی، به معنای زیستن فراوانتر و بارزتر از حد طبیعی است.