معنی فارسی overloving
B1اعمال محبت بیش از حد، به ویژه در روابط شخصی.
The act of loving someone excessively.
- VERB
example
معنی(example):
محبت بیش از حد میتواند به روابط آسیب برساند.
مثال:
Overloving can harm relationships.
معنی(example):
او با ندادن استقلال به بچههایش، بیش از حد به آنها محبت میکند.
مثال:
She is overloving her children by not giving them independence.
معنی فارسی کلمه overloving
:
اعمال محبت بیش از حد، به ویژه در روابط شخصی.