معنی فارسی overmixes
B1فعل سوم شخص حال، اشاره به عادتی که در آن فرد بیش از حد مواد را مخلوط میکند.
The act of excessively mixing in the present tense, often as a habitual action.
- VERB
example
معنی(example):
او هنگامی که در حال پختن است، معمولاً بیش از حد مخلوط میکند.
مثال:
She tends to overmix when she's baking.
معنی(example):
اگر او دوباره بیش از حد مخلوط کند، کوکیها تخت خواهند شد.
مثال:
If he overmixes again, the cookies will be flat.
معنی فارسی کلمه overmixes
:
فعل سوم شخص حال، اشاره به عادتی که در آن فرد بیش از حد مواد را مخلوط میکند.