معنی فارسی overmodestly

B1

به طور بیش از حد متواضعانه، حالتی که فرد به بدبینی و عدم اطمینان نسبت به خود می‌انجامد.

In a manner that is excessively modest, often to the point of being self-deprecating.

example
معنی(example):

او به طور بیش از حد متواضعانه جایزه را باوجود تلاش‌هایش رد کرد.

مثال:

He overmodestly declined the award despite his hard work.

معنی(example):

او به طور بیش از حد متواضعانه درباره دستاوردهایش صحبت کرد و موفقیتش را کم‌اهمیت جلوه داد.

مثال:

She spoke overmodestly about her achievements, downplaying her success.

معنی فارسی کلمه overmodestly

: معنی overmodestly به فارسی

به طور بیش از حد متواضعانه، حالتی که فرد به بدبینی و عدم اطمینان نسبت به خود می‌انجامد.