معنی فارسی overmoralizingly
B1به روشی که فرد به طور غیرمنصفانهای دیدگاههای اخلاقی خود را نمایان میکند.
In a manner that excessively emphasizes moral considerations.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بیش از حد اخلاقی سخن گفت که حاضرانش را ناامید کرد.
مثال:
She spoke overmoralizingly, which frustrated her audience.
معنی(example):
لحن او به طور بیش از حد اخلاقی، برای دیگران سخت بود که در گفتگو شرکت کنند.
مثال:
His overmoralizingly tone made it hard for others to engage in conversation.
معنی فارسی کلمه overmoralizingly
:
به روشی که فرد به طور غیرمنصفانهای دیدگاههای اخلاقی خود را نمایان میکند.