معنی فارسی overnear

B1

بسیار نزدیک، در معنای فیزیکی یا استعاری به یک مکان یا وضعیت.

Too close to a particular place or point.

example
معنی(example):

این خانه خیلی نزدیک به لبه صخره ساخته شده بود که خطرناک بود.

مثال:

The house was built overnear the edge of the cliff, which was dangerous.

معنی(example):

او بسیار نزدیک به اتخاذ یک تصمیم بود قبل از اینکه عواقب آن را درک کند.

مثال:

He was overnear to making a decision before realizing the consequences.

معنی فارسی کلمه overnear

: معنی overnear به فارسی

بسیار نزدیک، در معنای فیزیکی یا استعاری به یک مکان یا وضعیت.