معنی فارسی overnobly

B2

به معنای عمل کردن به طرز بسیار نجیب و فضیلت‌مند.

In a manner that is excessively noble; can imply a sense of idealism in one’s actions.

example
معنی(example):

او با امتناع از گرفتن اعتبار برای موفقیت تیم، بسیار نجیب عمل کرد.

مثال:

She acted overnobly by refusing to take credit for the team’s success.

معنی(example):

او به‌طرز بسیار نجیب به همه کمک کرد، حتی به کسانی که درخواست نکردند.

مثال:

He overnobly offered help to everyone, even those who didn't ask.

معنی فارسی کلمه overnobly

: معنی overnobly به فارسی

به معنای عمل کردن به طرز بسیار نجیب و فضیلت‌مند.