معنی فارسی overnormality

B1

حالت یا کیفیت بسیار عادی بودن، به معنای نداشتن ویژگی‌های منحصربه‌فرد.

The state of being excessively normal; can suggest a lack of distinctiveness or creativity.

example
معنی(example):

بسیار عادی بودن او گاهی اوقات باعث می‌شود که نتواند در جمع دیده شود.

مثال:

His overnormality sometimes makes it hard for him to stand out in a crowd.

معنی(example):

در دنیایی پر از افراط، بسیار عادی بودن او دلپذیر است.

مثال:

In a world full of extremes, her overnormality is refreshing.

معنی فارسی کلمه overnormality

: معنی overnormality به فارسی

حالت یا کیفیت بسیار عادی بودن، به معنای نداشتن ویژگی‌های منحصربه‌فرد.