معنی فارسی overofficered
B1وجود بیش از حد مقامات یا نظارت، که باعث میشود جو طبیعی و آزاد نباشد.
Having too many officials or excessive supervision, which creates a stifling atmosphere.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این رویداد به دلیل حضور تعداد زیادی از مقامات که بیش از حد نظارت میکردند، احساس میشد که بیش از حد تنظیم شده است.
مثال:
The event felt overly regulated because there were too many overofficered officials present.
معنی(example):
شکایات او در مورد نظارت بیش از حد امنیت در کنسرت به مدیریت رسید.
مثال:
His complaints about the overofficered security at the concert were heard by the management.
معنی فارسی کلمه overofficered
:
وجود بیش از حد مقامات یا نظارت، که باعث میشود جو طبیعی و آزاد نباشد.