معنی فارسی overproneness

B1

گرایش بیش از حد به یک حالت خاص یا پاسخ به محرک‌های خاص.

Excessive inclination towards a particular state or response to specific stimuli.

example
معنی(example):

گرایش بیش از حد او به اضطراب می‌تواند بر زندگی روزمره‌اش تأثیر بگذارد.

مثال:

His overproneness to anxiety can affect his daily life.

معنی(example):

گرایش بیش از حد به حواس‌پرتی اغلب منجر به کاهش بهره‌وری می‌شود.

مثال:

Overproneness to distractions often leads to decreased productivity.

معنی فارسی کلمه overproneness

: معنی overproneness به فارسی

گرایش بیش از حد به یک حالت خاص یا پاسخ به محرک‌های خاص.