معنی فارسی overreacting

B1

به صورت مداوم یا مکرر به یک موقعیت به شکلی غیرمنطقی واکنش نشان دادن.

Reacting too strongly or inappropriately to a situation.

verb
معنی(verb):

To react too much or too intensely.

مثال:

Please try not to overreact if she drives badly when she is first learning.

example
معنی(example):

او در حال حاضر به موقعیت بیش از حد واکنش نشان می‌دهد.

مثال:

She is overreacting to the situation right now.

معنی(example):

آنها در مورد پیش‌بینی وضعیت آب و هوا بیش از حد واکنش نشان می‌دهند.

مثال:

They are overreacting about the weather forecast.

معنی فارسی کلمه overreacting

: معنی overreacting به فارسی

به صورت مداوم یا مکرر به یک موقعیت به شکلی غیرمنطقی واکنش نشان دادن.