معنی فارسی overreaction

B1

واکنش بیش از حد به یک موقعیت یا حادثه، به گونه‌ای که با شدت یا اهمیت واقعی آن تناسب ندارد.

An excessive or exaggerated response to a situation.

noun
معنی(noun):

A reaction that is excessive.

مثال:

She had every right to dump you, but cutting up all your clothes after she did so was an overreaction.

example
معنی(example):

واکنش او به اشتباه کوچک یک افراط بود.

مثال:

His response to the small mistake was an overreaction.

معنی(example):

بسیاری از مردم فکر می‌کردند که اشک‌های او افراطی بود.

مثال:

Many people believed that her tears were an overreaction.

معنی فارسی کلمه overreaction

: معنی overreaction به فارسی

واکنش بیش از حد به یک موقعیت یا حادثه، به گونه‌ای که با شدت یا اهمیت واقعی آن تناسب ندارد.