معنی فارسی overreckon
B1بیش از حد برآورد کردن، به ویژه در مورد زمان یا هزینهها، در برخی مواقع میتواند منجر به مشکلات شود.
To estimate something as greater than it actually is, especially in terms of time or expense.
- VERB
example
معنی(example):
اگر زمانی که نیاز دارید را بیش از حد برآورد کنید، ممکن است مهلت خود را از دست بدهید.
مثال:
If you overreckon the time needed, you might miss your deadline.
معنی(example):
او در برنامهریزی سفرهایش معمولاً زمان را بیش از حد برآورد میکند.
مثال:
He tends to overreckon when planning his trips.
معنی فارسی کلمه overreckon
:
بیش از حد برآورد کردن، به ویژه در مورد زمان یا هزینهها، در برخی مواقع میتواند منجر به مشکلات شود.