معنی فارسی overreservedness
B1وضعیتی که در آن فرد به اندازه کافی احساسات و افکار خود را بیان نمیکند و در تعاملات اجتماعی احتیاط میکند.
The quality or state of being excessively reserved in social interactions.
- NOUN
example
معنی(example):
محافظهکاری او باعث شده بود که نتواند با همکارانش ارتباط برقرار کند.
مثال:
Her overreservedness made it hard for her to connect with colleagues.
معنی(example):
محافظهکاری بیش از حد میتواند مانعی برای ایجاد روابط جدید باشد.
مثال:
Overreservedness can be a barrier to forming new relationships.
معنی فارسی کلمه overreservedness
:
وضعیتی که در آن فرد به اندازه کافی احساسات و افکار خود را بیان نمیکند و در تعاملات اجتماعی احتیاط میکند.