معنی فارسی overrigged
B1با تجهیزات یا وسایل اضافه مجهز شده، به گونهای که کارایی را تحت تأثیر قرار دهد.
Equipped or rigged with excessive or unnecessary equipment, often affecting efficiency.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کشتی به طور بیش از حد دستگاهبندی شده بود و هدایت آن دشوار بود.
مثال:
The ship was overrigged, making it hard to steer.
معنی(example):
ماشینآلات با تجهیزات بیش از حد، سرعت تولید را کاهش داد.
مثال:
The overrigged machinery slowed down production.
معنی فارسی کلمه overrigged
:
با تجهیزات یا وسایل اضافه مجهز شده، به گونهای که کارایی را تحت تأثیر قرار دهد.