معنی فارسی overrising
B1حالتی که به طرز غیرطبیعی و بیرون از کنترل آب یا مایعات بالا میآید.
The act of rising excessively, particularly concerning tides or water levels.
- VERB
example
معنی(example):
ما طی طوفان متوجه جزر و مدهای بیش از حد بالا آمدیم.
مثال:
We noticed the overrising tides during the storm.
معنی(example):
آبهای بیش از حد بالا آمده تهدیدی برای محلههای نزدیک بود.
مثال:
The overrising waters posed a threat to nearby neighborhoods.
معنی فارسی کلمه overrising
:
حالتی که به طرز غیرطبیعی و بیرون از کنترل آب یا مایعات بالا میآید.